احتجاجات قرآنی امام موسی کاظم(ع) با برخی جریان‌های انحرافی

نویسنده

دانش آموخته جامعه الزهرا(س)، سطح چهار حوزه گرایش تفسیر تطبیقی

چکیده

در طول تاریخ اندیشه اسلامی، فرق و مذاهب گوناگونی به وجود آمده است. در عصر امام کاظم(ع)، انشعابات شیعی، مذاهب مختلفی از اهل سنّت و نیز جریان‌های فکری- سیاسی در جامعه اسلامی وجود داشت که با انتشار باورهای خود درصدد به چالش کشیدن مبانی و معارف اسلامی و ضربه زدن به تشیع واقعی بودند.
فعالیّت‌های فرقه گمراهی مانند؛ غالیان در این دوره مشهود است. اعتقاد به الوهیت و نبوت امامان معصوم، تناسخ، اباحی‌گری و رها کردن واجبات دینی، از جمله باورهای غلات است. «اهل‌ حدیث» با اکتفا بر ظاهر قرآن و احادیث، در بیان اعتقادات و استنباط احکام فقهی، جایگاهی برای نیروی عقل قائل نبودند. این گروه توجه ویژه‌ای به مسئله «قضا و قدر» الهی داشتند و انسان را مجبور و فاقد اختیار می‌دانستند. عدم ادراک «صفات خبری» خداوند توسط بشر و غیر مخلوق بودن قرآن، از دیگر باورهای ایشان بود. در مقابل، «معتزله» قرار داشتند که در بهره‌گیری از عقل راه افراط پیمودند و بعضی از صفات را به خداوند نسبت می‌دادند و یا از خدا سلب می‌کردند و قائل به اختیار در افعال انسان‌ها بودند. در این مقاله با بررسی روایات تفسیری امام کاظم(ع) و تحلیل داده‌ها با روش توصیفی- تحلیلی، به موضع‌گیری امام با استناد به قرآن در برابر آراء و عقاید این جریان‌های انحرافی پرداخته شده است. امام با استناد به آیات قرآن به عنوان معیار مشترک و فصل‌الخطاب و همراه کردن استدلالات عقلی، مبانی فکری این جریان‌ها را باطل اعلام نموده و به تبیین معارف صحیح اسلام پرداخته است.

کلیدواژه‌ها