کارشناسی ارشد فلسفه و کلام دانشگاه قم/ دانش آموخته سطح 3 فلسفه اسلامی جامعه الزهرا(س)
چکیده
دستیابی به آرامش آرزوی هر انسانی است؛ اما هر آرامشی، آرامش حقیقی نیست؛ آرامش حقیقی باید با تکیه بر باور حقیقی نسبت به انسان و جهان پیرامون او، ترسهای منفی انسان را از بین ببرد، پایدار و دائمی باشد و با حفظ اضطرابهای مثبت انسان، حس مسئو لیتپذیری انسان را مختل نکند. برخی روانشناسان مانند استانلی هال، ویلیام جیمز، کارل گوستاو یونگ و... معتقدند که دین نقش مهمی در رسیدن انسان به آرامش دارد. آنها با ارائه ادله و آمار معتبر اثبات میکنند که دینداران به شرط باور به اعتقادشان، مقاومت بیشتری در مقابل اضطرابها و در نتیجه آرامش بیشتری نسبت به افراد بیدین دارند. اما برخی دیگر از روان شناسان مانند فروید و بعضی از شاگردانش،معتقدند اگر چه دین به انسانها آرامش میبخشد، اما این یک آرامش کاذب است چون دین منشاء واقعی نداشته و زاییده توهم انسانها است. پژوهش حاضر بررسی ادله و شواهد دو گروه نام برده و نقد آنهاست. به نظر میرسد مخالفان نقش دین در آرامش فردی انسان تحت تأثیر عواملی چون علم زدگی، انکار ماوراء الطبیعه، خلط دین و دینداری و نگاه منتقدانه به دین مسیحیت، قرار گرفتهاند حال آنکه ادیان ابراهیمی و خصوصاً دین حق به جهت شناخت صحیح از انسان و ارائه برنامهای متناسب با سه حوزه شناختی، عاطفی و رفتاری، آدمی را به آرامش میرسانند.